تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
علمی تفریحی
و آدرس
yooseph.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
سلام من یک انسانم مثله همه.من همیشه دوست داشتم که یک وبلاگ علمی داشتم که توش از تمام چیز ها صحبت می شد .البته من یه وبلاگ این شکلی یعنی وبلگ علمیرو پیدا کردم که خیلی به دردم خورد. اسم وبلاگ بود گروه علمی تحقیقاتی مریخ نورد.خلاصه من هم به تکاپو افتادمو این وبلاگو توی 92/1/8راه اندازی کردم ومطمین بودم که بازدیدش خیلی کم باشه ولی استقبال زیاد بود تا امروزیعنی92/12/1بالای 12000نفر اومدن بازدید ومن هم بیشتر از پیش علاقه مند شدم ومطالبو بردم بالا.تا حالا دیدین که یه وبلاگ144تا مطلب داشته باشه ولی این وبلگ داره.اگه یه مطلبی به دستتون افتاد که دیدین مطلب خوبیه حتما اونو به ایمیلم ارسال کنین تا با نام خودتون در این وبلاگ ثبت بشه ویه قدمی توی بالا بودن اطلاعات عمومی بزارین
با تشکر ایمیل اینجانب:amirpooya@chmail.irحتما به داشتن یا نداشت فاصله وبزرگی حروف دقت کنین
دانلود آهنگ بسیار زیبای شروین به نام همصدا در ادرس فوق
نوشته شده توسط
یوسف در 7 / 3 / 1392
گالیله و دادگاه تفتیش عقاید – قسمت اول
(از سری مقالات تاریخ علم)
گالیله شخصی اجتماعی بود که در بین اشخاص با نفوذ، همراهان روشنفکری یافت.
با ارزشترین دوستی او در این میان با جوان با استعداد و بلند همتی به نام «فیلیپو سالویاتی» (Filippo Salviati) بود. گالیله و دانشجویانش به طور منظم در ویلای زیبای سالویاتی واقع در ۱۵ مایلی فلورانس دیدار میکردند. اما گالیله حتی در این مکان شاد نیز ناآرام بود. او خواهان پذیرش و موفقیت در دنیای دیگری بود: یعنی رم (یا به عبارتی کلیسا).
(Filippo Salviati)
در ۱۶۱۱ گالیله درخواستی را مبنی بر دیداری رسمی از رم جهت معرفی تلسکوپ و بیان اهمیت اکتشافات نجومیاش در واتیکان به منشی دوک ایالتی ارائه داد.
این برنامه مخاطرات خود را به همراه داشت. در میان اکتشافات گالیله، شواهد آزادهندهای بر خلاف جزمیات کلیسا وجود داشت، مبنی بر اینکه زمین مرکز جهان است. این تفکر از جهان را منجم و ریاضیدان یونانی، بطلمیوس در قرن دوم ارائه داده بود و چنین عقیدهای در دراز مدت جزئی از باورهای راستین کلیسا به شمار میآمد. گالیله توانست در مشاهدات خود شواهدی دال بر حرکت اقمار مشتری به دور این سیاره و ناگوارتر از آن حرکتهای انتقالی مریخ به دور خورشید بیابد. در قرن شانزدهم، منجمی لهستانی به نام «نیکولاس کوپرنیکوس» نظریهای کیهانشناسی ارائه داد که بر اساس آن خورشید در مرکز عالم قرار دارد. گالیله هنگام سفر به رم در سال ۱۶۱۱ به طور کلی به نظریهی کوپرنیک گراییده بود. از طرف دیگر، خورشید و ماه در متون مقدس، اجسامی کامل و بینقص بودند. تلسکوپ گالیله وجود کوهها و درهها بر سطح ماه و لکههایی بر سطح خورشید را تأیید میکرد.
اما در ۱۶۱۱ معارضه بین تلسکوپ و کلیسا موقتاً پنهان و خاموش بود و حضور گالیله در واتیکان موفقیتی بزرگ محسوب میشد. او با پاپ مقتدر، پل پنجم، دیدار کرد و مورد آمرزش و حمایت او قرار گرفت. در آن زمان و پس از آن، اقتدار علمی و فکری پاپ در اختیار کاردینال «رابرت بلارمین» (robert bellarmine) بود.
(robert bellarmine)
وظیفهی او این بود که ادعاهای گالیله را بسنجد و رسماً سمتی اداری به او پیشنهاد کند. او در عوض نظر منجمان و ریاضیدانان کلیسای یسوعی کلگیو رومانو را جویا شد که در امکان رویت کوهها بر سطح ماه با استفاده از تلسکوپ تردید داشتند. اما مهمتر از آن بر شواهد تلسکوپ مبنی بر حرکات ادواری مریخ و حرکات اقماری مشتری مهر تأیید نهادند.
گالیله حامی اشرافزادهی جدیدی در رم یافت. او شاهزاده «فردریکو چزی» (Federico Cesi)، بنیانگذار و رئیس انجمن ببرها بود.
(Federico Cesi)
انجمن ببرها اجتماعی مخفی بود از دانشمندانی که اشتیاق و جسارت کافی جهت جستجوی دانش حقیقی را داشتند و زندگی را وقف مطالعهی طبیعت و به ویژه ریاضی میکردند. اعضای انجمن، جوان و تندرو و در برابر دشمنان مانند ببر، تیزبین و بیرحم بودند. گالیله در مهمانی پرتجمل و باشکوهی که چزی برگزار کرد، مهمان افتخاری بود و مدتی بعد به عنوان عضو انجمن برگزیده شد.
گالیله دوستان با نفوذ بسیاری در رم و فلورانس پیدا کرد و البته به تحقیق، چند دشمن قسم خورده نیز داشت. سردستهی آنان در فلورانس، «لودوویکو دلاکولومبه» بود که نهایتاً و خودخواسته، سردستهی منتقدان گالیله شد. کولومبه در زبان ایتالیایی به معنای کبوتر است. گالیله این موضوع را با نامیدن کولومبه و همدستانش با عنوان «دستهی کبوتر» به سخره میگرفت.
در اواخر ۱۶۱۱، کولومبه که صلاحیت علمیاش اندک بود، به جدال و مبارزهجویی با گالیله در قالب یک مبارزهی فکری پرداخت:
مناظرهای عمومی درباره ی نظریهی اجسام شناور به ویژه یخ.
یک استاد پیزایی، دعوت به مناظره رسمی را به گالیله ابلاغ کرد و گالیله با گشادهرویی پاسخ داد:
«« از آن رو که همواره آمادهی آموختن از هر کسی هستم، دعوت به بحث با دوست شما و طرح استدلال دربارهی موضوع مورد مناظره را همچون عنایتی از جانب شما میپذیرم.»
محل مناظره، قصر پیتی بود. دو کاردینال نیز در جمع حاضران بودند. یکی از آنها «مافئو باربرینی» بود که بعدها به سِمَت «پاپ اوربان هشتم» ارتقا یافت و نقشی اساسی در مرحلهی نهایی داستان گالیله را ایفا کرد.
گالیله در جریان مناظره این نظریه را پیش کشید که علت شناوری یخ و اجسام شناور دیگر به سبب سبکتر بودن آنها از مایعی است که در آن غوطهور شدهاند. کولومبه از دیدگاه ارسطو دفاع کرد مبنی بر اینکه لایهی نازک و تخت یخ به علت شکل خاصش بر روی آب شناور میشود. گالیله به طور معمول استدلال خود را با استفاده از جزئیات تبیین کرد. او با رأی حاضران از جمله کاردینال باربرینی برنده اعلام شد. گالیله در جریان مناظره نشان داد که قطعاتی از آبنوس حتی در اشکال بسیار نازک همواره درآب غرق میشود، در حالیکه یک قطعه یخ عظیم روی سطح آب باقی میماند و بدین وسیله رأی قاطع و موافق ناظران را به دست آورد.
گالیله یک روز پس از پیروزی در مناظره به شدت بیمار شد و در ویلای سالویاتی مورد مداوا قرار گرفت تا سلامتی خود را بازیابد. او پس از بهبودی، دیدگاه خود دربارهی اجسام شناور را در رسالهای خلاصه کرد و به همراه سالویاتی به مطالعهی لکههای خورشیدی پرداخت. آن دو، حرکت لکههای بزرگ را ترسیم کردند که درکنار خط استوای خورشیدی از سمت غرب به شرق حرکت میکرد.
آنگاه در بهار ۱۶۱۲ معلوم شد که گالیله و سالویاتی رقیبی دارند. این شخص خود را «آپلس» مینامید (Apelles). بعدها معلوم شد که او پدر کریستوفر شاینر، استادی یسوعی از باواریا است. آنچه موجب نگرانی گالیله شد، این ادعای آپلس بود که میگفت او برای اولین بار لکههای خورشیدی را مشاهده کرده است و به گمان او، این لکهها تصاویر ستارگان گذرنده از مقابل خورشیدند. او نه تنها بیشرمانه به ادعای پیشین گالیله دستدرازی میکرد، بلکه تعبیر غلطی از لکهها را نیز ارائه میداد. گالیله همواره آمادگی بدگمانی و سوءظن شدید به دیگران را داشت و اکنون چنین وضعیتی در او غالب بود.
او چند نامه با لحنی تند نوشت و برای آپلس فرستاد و طی توافقی با چزی قرار شد انجمن ببرها، نامهها را در رم منتشر کند.
گالیله در این نامهها برای اولین بار بر انسجام کیهانشناسی کوپرنیکی پای فشرد. او مشاهداتش دربارهی سیارات را شاهد آورد:
«« به شما میگویم (سیارهی زحل) نیز مانند زهرهی شاخیشکل، تحسینبرانگیز و دقیق، مطابق با نظام بزرگ کوپرنیکی حرکت میکند. اکنون بادهای مساعد در جهت تأیید این نظام میوزند و آنگاه که راهنما فرا میرسد، دلیل اندکی برای ترس از بادهای ناموافق و سایهها وجود دارد.»»
ادامه دارد….
منبع: کتاب زندگی و زمانهی فیزیکدانان پیشرو، نوشتهی ویلیام اچ.کراپر
امتیاز: ۴٫۳ از ۵ (۳ نفر)
گالیله و دادگاه تفتیش عقاید - قسمت اول, ۴٫۳ out of 5 based on 3 ratings :: موضوعات مرتبط:
تاریخ،
مشاهیر،
،
نوشته شده توسط
یوسف در 3 / 3 / 1392
اطلاعات جدید درباره شکلگیری آذرخش
بر طبق مطالعات انجام شده توسط دانشمندان روسی، پرتوهای کیهانی که با قطرههای آب موجود در ابرها برهمکنش دارند، نقش مهمی را در فرایند ایجاد آذرخش ایفا میکنند.
هرچند همه ما تا به امروز شاهد وقوع آذرخش های زیادی بودهایم، اما دانشمندان هنوز به درستی علت شروع این تخلیه الکتریکی را نمیدانند. اگرچه مطالعه بر روی آذرخش به صدها سال پیش برمیگردد، و با وجود اینکه حدود ۴۰ آذرخش در هر ثانیه در سرتاسر زمین اتفاق میافتد، اما هنوز پیشبینی درست شروع یک رعد و برق کار بسیار مشکلی است.
آذرخش ها به سه دسته تقسیم میشوند: آذرخش هایی که درون ابرها اتفاق میافتد؛ آذرخش هایی که بین ابرها اتفاق میافتد؛ و آذرخش هایی که بین زمین و ابر اتفاق میافتد. در مورد آذرخشی که بین زمین و ابر اتفاق میافتد، دانشمندان میدانند که کانال پلاسماییِ رسانایی بین ابر و زمین ایجاد میشود که باعث وقوع تخلیه الکتریکی میگردد. اگرچه، عواملی که باعث باردار شدن اولیه ابرها و در ادامه آن تخلیه الکتریکی میشود به وضوح مشخص نیست.
پرتو کیهانی شروع کننده است
در حال حاضر، الکساندر گورویچ (Aleksandr Gurevich)از موسسه فیزیک لبدوف در مسکو و آناتولی کاراشتین (Anatoly Karashtin) از موسسه تحقیقاتی رادیو فیزیکی در Nizhny Novgorod مدلی جدیدی را پیشنهاد دادهاند که شامل فاکتورهای اساسیای است که روند ایجاد صاعقه را توضیح میدهد: رفتار ذرات آب یا یخ درون ابرها و رگبارهایی از الکترونهای یونیده شده که احتمالا توسط پرتوهای کیهانی ایجاد شدهاند.
گورویچ و کاراشتین برای بدست آوردن شواهد بیشتر، در حال حاضر با استفاده از یک تداخلسنج رادیویی، امواج رادیویی گسیل شده در ۳۸۰۰ صاعقه را در سرتاسر روسیه و قزاقستان تحلیل کرده اند. تعداد بسیار زیادی از این پالسهای کوتاه اما قوی، درست قبل از اینکه آذرخش اتفاق بیفتد گسیل میشوند، و بر طبق گفته محققان، دادههای بدست آمده از پالسها با مدل شکست الکتریکی گورویچ تطابق دارد.
پالسهایی از اطلاعات
محققان همچنین دریافتند که دامنه یک پالس متناسب است با تعداد الکترونهای ثانویه، و نیز با انرژی پرتو کیهانی اولیه که بارش را ایجاد میکند. گورویچ و کاراشتین، انرژی این پرتوهای کیهانی را در حدود ۱۰۱۷ eV محاسبه کردند – توصیف وجود چنین پرتوهای کیهانی با این مقدار انرژی کار بسیار دشواری است.
دانشمندان در توضیح درباره مشاهده چنین پرتوهای پرانرژی بیان کردند که چگالیسنجهایی که آنها استفاده کردهاند، زمانیکه میدان الکتریکی قوی درون ابر ایجاد میشود، از نظر الکتریکی پلاریزه شده و زمانی که میدان به حد آستانه خود میرسد یک “تخلیه میکرو” در آن رخ میدهد، که در نتیجه شکست اولیه پرتوهای کیهانی را به طور موثری تقویت میکند. زمانیکه این موضوع مورد بررسی قرار گرفت، دانشمندان دریافتند که بیشتر ذرات پرتوکیهانی با انرژی در حدود ۱۰۱۲-۱۰۱۳ eV برای شروع این تخلیه الکتریکی کافی هستند.
جوزف دویر (Josepf Dwyer) فیزیکدان و متخصص در زمینه رعد و برق از موسسه فنآوری فلوریدا، که در پروژه اخیر شرکت نداشت، میگوید «مدل جدید ایده جالبی است، اما کارهای بیشتر باید انجام شود، برای مثال آزمایشهایی برای اندازهگیری پالسهای رادیویی و رگبارهای هوایی در همان زمان». دویر و همکارانش در حال حاضر مشغول کار بر روی همین موارد هستند.
پروکسیما قنطورس نزدیکترین ستاره بعد از خورشید به زمین + 9
در مقایسه با ابعاد منظومه ی شمسی فاصله ی حتی نزدیکترین ستارگان به ما اعدادی بسیار بزرگ می باشند. فاصله ی نزدیک ترین ستاره به ما یعنی “پروکسیما قنطورس” تنها بیش از ۴.۲ سال نوری میباشند. چنین فواصلی بسیار بزرگ میباشند و غالبا ترجیح داده میشود که آنها را به صورت سال نوری بیان کنند. یک سال نوری مسافتی است که نور در یک سال می پیماید. این ستاره در صورت فلکی قنطورس است و در سال ۱۹۱۵ توسط رابرت اینز، رئیس رصدخانه ملی آفریقای جنوبی کشف شد.
و امّا سرانجامِ يگانه ستارهي منظومهي شمسي، خورشيد حياتبخش به چه صورت رقم خواهد خورد؟ خورشيد 5 ميليارد سالهي کنوني ما در دوران ميانسالي به سر ميبرد. 5 ميليارد سال ديگر نيز خورشيد به همين صورت با فرآيند همجوشي هستهاي هيدروژن به حياتش ادامه ميدهد. با گذشت زمان همجوشي هستهاي براي عناصر سنگينتر مثل هليوم نيز در هستهي خورشيد آغاز ميشود. فرايند همجوشي هستهاي پس از همجوشي هستهي هليوم در لايهي اطراف هستهي ستاره متوقف ميشود. اين فرآيندها نيز همگي باعث توليد انرژي بيشتر شده و كمكم حجم ستاره بزرگ و بزرگتر شده و ستاره به يك غول قرمز تبديل ميشود