بقراط دوم نام بزرگترین حکیم یونانی است که در جزیره کس بهسال ۴۶۰ (پیش از میلاد) زاده شد و در شهر لاریسا بهسال ۳۷۵ (پیش از میلاد) درگذشت. وی همزمان با افلاطون میزیست. نام پدرش هراکلیدس و نام مادرش فنارته بود. بقراط بعد از آموختن علوم در مکتب پدر، نزد دیمقراطیس (دموکریت)، فیلسوف بزرگ بهتحصیل پرداخت و مدتی بهعنوان پزشک دورهگرد در سرزمین یونان و آسیای صغیر به سیاحت و طبابت پرداخت. پسران بقراط، بهنامهای دراکون و تسالوس، همچنین دامادش پلیبوس سنت خانوادگی را ادامه دادند. او برخلاف آنچه شهرت دارد نه مخترع و نه پایهگذار علم طب بود، ولی در زمان خود احاطهٔ کامل بر دانشِ پزشکی ِ علمی و تجربی داشته و بهلحاظ تشریح و نقد علمی شناخت بیماریها، سرآمد بود. وی از شاگردان اسقلبیوس دوم است. یحیی نحوی گوید:
«بقراط وحید عصر خویش و کامل و فاضل و مبین و معلم همه اشیا و در این کمالات ضربالمثل بوده و طبیب و فیلسوف بود و کار او بدانجا کشید که مردم او را چون خدایی بپرستیدند و حکایت او دراز است و درصناعت قیاس و تجربت، او را قوتی عجیب بود که هیچ طاعنی را در آن طعنی نتواند بود و او اول کس است که بهبیگانگان طب آموخت چنانکه در کتاب عهد خویش بهاطباء بیگانه گفتهاست تا مبادا علم طب از میان برود و آنانرا بهنظر ِ فرزندان ِ خویش میدید.»
ظهور بقراط در سال ۹۶ تاریخ بختالنصر بود و این سال مطابق با چهاردهمین سال سلطنت بهمن درازدست پادشاه ایران است و نیز یحیی نحوی گوید:
«بقراط هفتتن از هشتتن طبیب عقیب اسقلبیوس مخترع طب است و جالینوس هشتمین آنهاست. جالینوس درک خدمت بقراط نکرده و مابین آندو، ۶۶۵ سال فاصلهاست و بقراط ۹۵ سال بزیست. تا شانزدهسالگی تحصیل میکرد و پس از آن مدت ۷۶ سال عالم و معلم بود و اولاد صلبی او سه تن بودند: تاسلوس، دراقن و دختری به نام مایاارسیا و این دختر اعلم از دو برادر خویش بود. و از نوادهٔ بقراط، بقراط بن تاسلوس و بقراط بن دراقن است. و بهخط اسحاق دیده شد که بقراط نود سال عمرکردهاست برخی از شاگردان بقراط عبارتاند از: لاذن، مرجس، ساوری، مکسانوس، مانیسون، اسطاط، غورس، سنبلقیوس، ثاثالس و فولوس. مفسرین کتب او عبارتاند از: سنبلقیوس، سنطالس، دیسقوریدس اول، طیماوس الفلسطینی، مانطیاس، ارسطراطس ثانی، قیاسی، بلادیوس که فصول بقراط را تفسیر کردهاست و جالینوس.»
تالیفات بسیاری بهبقراط نسبت دادهاند وبرخی از آنها بهدیگر زبانها ترجمه شدهاست. سوگندنامهٔ وی هنوز هم در جهان دانش از اهمیت بهسزایی برخوردار است.
متن سوگندنامه بقراط
من به آپولون، پزشک آسکلیپوس، هیژیا و پاناکیا سوگند یاد میکنم و تمام خدایان و الههها را گوه میگیریم که در حدود قدرت و بر حسب قضاوت خود مفاد این سوگند نامه و تعهد کتبی را اجرا نمایم. من سوگند نامه و تعهد کتبی را اجرا نمایم. من سوکند یاد میکنم که شخصی را که به من حرفه پزشکی خواهد آموخت مانند والدین خود فرض کنم و در صورتی که محتاج باشد درآمد خود را با وی تقسیم کنم و احتیاجات وی را مرتفع سازم. پسرانش را مانند برادران خود بدانم و در صورتی که بخواهند به تحصیل پزشکی بپردازند بدون مزد یا قراردادی حرفه پزشکی را به آنها بیاموزم.
اصول دستورهای کلی، دروس شفاهی و تمام معلومات پزشکی را جز پسران خود، پسران استادم شاگردانی که طبق قانون پزشکی پذیرفته شده و سوگند یاد کردهاند به دیگری نیاموزم. پرهیز غذایی را بر حسب توانایی و قضاوت خود به نفع بیماران تجویز خواهم کرد نه برای ضرر و زیان آنها و به خواهش اشخاص به هیچ کس داروی کشنده نخواهم داد و مبتکر تلقین چنین فکری نخواهم بود. همچنین وسیله سقط جنین در اختیار هیچ یک از زنان نخواهم گذاشت. با پرهیزگاری و تقدس زندگی وحرفه خودر ا نجات خواهم داد. بیماران سنگ دار را عمل نخواهنم کرد و این عمل را به اهل فن واگذار خواهم نمود. در هر خانهای که باید داخل شوم برای مفید بودن به حال بیماران وارد خواهم شد و از هر کار زشت ارادی و آلوده کننده به خصوص اعمال ناهنجارو با زنان و مردان خواه آزاد و خواه برده باشند اجتناب خواهم کرد. آنچه در حین انجام دادن حرفه خود و حتی خارج ازآن درباره زندگی مردم خواهم دید یا خواهم شنید که نباید فاش شود به هیچ کس نخواهم گفت زیرا این قبیل مطالب را باید به گنجینه اسرار سپرد. اگر تمام این سوگند و نامه را اجرا کنم و به آن افتخار کنم از ثمرات زندگی و حرفه خود برخوردار شوم و همیشه بین مردان مفتخر و سربلند باشم، ولی اگر آن را نقص کنم و به سوگند عمل نکنم از ثمرات زندگی و حرفه خود بهره نبرم و همیشه بین مردان سرافکنده و شرمسار باشم.
:: موضوعات مرتبط:
تاریخ،
مشاهیر،
،